پیوند ها
چکيده:
با توجه به اقبال و توجه قشر وسيعي از مخاطبان ادبيات که ادبيات داستاني را براي مطالعهي خود انتخاب ميکنند، بررسي دقيق آثار نويسندگان معاصر ضرورتي بيش از پيش يافته است. از آنجا که بسياري از تحليلها و بررسيهاي محققان، تنها دستهاي از آثار يک نويسنده يا شاعر را مورد توجه قرار ميدهد، لزوم تحقيقي وسيعتر که تمامي آثار وي را در حيطه پژوهش و بررسي خود قرار دهد و با توجه به تمامي آنها به نتيجهگيري بپردازد، بر همگان آشکار ميشود. تکنگاري با هدف تحليل و بررسي تمامي آثار يک نويسنده يا شاعر، به نتيجهگيري دربارهي خصوصيات برتر آن آثار ميپردازد. در اين پاياننامه، آثار اصغر الهي در دو دستهي رمان و مجموعه داستانهاي کوتاه، مورد تحليلهايي از لحاظ فرم، محتوا، عناصر داستاني، نکات برجستهي روانشناسي از ديدگاه فرويد، يونگ و آدلر و جامعه شناسي از ديدگاه گلدمن قرار گرفت. رمان « مادرم بيبي جان» به علت داشتن درونمايهاي سياسي و اجتماعي از ديدگاه جامعهشناسي گلدمن، رمان «سالمرگي» به علت وجود نکات برجستهي روانشناختي از ديدگاه روانشناسي و داستانهاي کوتاه با توجه به عناصر داستاني و محتوايي آنها بررسي شدند. در پايان نتيجهي به دست آمده از وجود مفاهيمي چون: تقديرگرايي، تقابل مرگ و زندگي، بينش اسطورهشناختي، اعتقادات پررنگ ديني و انتقال مفاهيم تخصصي روانشناسي در آثار اصغر الهي که به زباني ساده و موجز بيان شدهاند، خبر ميدهد.
کليد واژه: اصغر الهي، تکنگاري، ادبيات داستاني معاصر، رمان، داستان کوتاه، عناصر داستان، تحليل روانشناختي، تحليل جامعه شناختي
فهرست مطالب 1-3-1-1- زاويه ديد سوم شخص. 14 1-3-1-2- زاويه ديد اول شخص. 16 1-3-1-3- زاويه ديد دوم شخص. 16 1-3-4-1- شيوههاي شخصيت سازي. 24 1-4-5-1- ويژگيهايداستان پست مدرن. 35 1-4-5-2- نظريههاي مهم پست مدرن. 37 1-5-1- مفاهيم اساسي در روش لوسين گلدمن. 39 1-6-1- ارتباط علم روانشناسي با ساير علوم. 40 1-6-2- مهمترين مکتبهاي روانشناسي. 41 1-6-2-1- مکتب روانکاوي زيگموند فرويد. 41 1-6-2-2- مکتب روانشناسي فردي آلفرد آدلر. 45 1-6-2-3- نظريه روانشناسي تحليلي کارل گوستاو يونگ. 46 1-7- معرفي اصغر الهي و آثار او. 47 2-1-1- تحليل روانشناختي شخصيتهاي رمان سالمرگي. 59 2-1-1-1- تحليل شخصيت پدر آقاي عمراني. 60 2-1-1-3- تحليل شخصيت آقاي عمراني. 62 2-1-1-4- تحليل شخصيت زن زنبيل بهدست. 65 2-1-2- تحليل عناصر داستاني رمان سالمرگي. 66 2-2- تحليل رمان مادرم بيبي جان. 70 2-2-1- بررسي عناصر داستاني رمان مادرم بيبي جان. 81 3- فصل سوم: تحليل داستانهاي کوتاه. 85 3-1- کتاب حکايت عشق و عاشقي ما:. 86 3-1-1- داستان کوتاه« سي سي يو» . 86 3-1-2- داستان کوتاه « راننده و گودال». 89 3-1-3- داستان کوتاه « من کلهشق خر» . 90 3-1-4- داستان کوتاه« عشق در اردوگاه» . 94 3-1-5- داستان کوتاه« پنجره سومين اشکوب ساختمان شماره يک» 97 3-1-6- داستان کوتاه« اينطوري آهسته آهسته پوست مياندازيم و ميميريم». 100 3-1-7- داستان کوتاه « حکايت عشق و عاشقي ما... » . 103 3-1-8- داستان کوتاه « مردي که خود را حلق آويز کرد» 105 3-1-9- داستان کوتاه « هيچکس نيامد» . 109 3-2- کتاب ديگر سياوشي نمانده:. 111 3-2-1- داستان کوتاه« ديگر سياوشي نمانده». 111 3-2-2- داستان کوتاه «تاريکان» . 114 3-2-3- داستان کوتاه« آخرين پادشاه» . 116 3-2-4- داستان کوتاه « چهل دختر گلابتون گيسو». 120 3-2-5- داستان کوتاه « درخت سبز عاشق». 123 3-2-6- داستان کوتاه « داستانهاي سرداری. 125 3-2-7- داستان کوتاه « اختگي». 129 3-2-8- داستان کوتاه « مرد سنگي». 130 3-2-9- داستان کوتاه « خورشيد در صبح غروب ميکند». 131 3-2-10- داستان کوتاه « شاگرد من، معلم من» . 135 3-2-11- داستان کوتاه« عدل». 137 3-3-1- « ترس خاموش و بيات» . 140 3-3-7- زير چادر خال خالي آسمان. 151 3-4- مجموعه داستان« قصههاي پاييزي»:. 152 3-4-1- داستان کوتاه« قصههاي پاييزي» . 152 3-4-3- « همه راهها به رم ختم ميشود». 156
فصل اول: کليات تحقيق
1-1- تکنگاري[1]:اصطلاح مونوگراف از دو واژهي مونو، به معناي تک و گراف، به معني نمودار منحني و نمايش هندسي، ترکيب يافته و در فارسي به تکنگاري ترجمه شده است. _ تک نگاري، مقالهي تحقيقي دربارهي موضوعي ويژه است. _ رسالهي عالمانه، مفصل و کاملاً مستندي است که حوزه کوچکي از يک رشته علمي را در بر ميگيرد. _ کتاب يا مقالهاي دربارهي ويژگي يا مشخصهاي از يک موضوع و مانند آن، نوشتهاي اديبانه دربارهي برخي از جنبههاي جزئي يک موضوع. _ گزارش از امري واحد. مثلاً يک گزارش زندگينامهاي از فردي که به مسيحيت و بازسازي آن گرايش دارد. _ رساله دربارهي يک گونه يا دسته واحد از گياهان يا حيوانات. _ رسالهاي ويژه دربارهي موضوعي خاص در تاريخ طبيعي. از اين تعاريف درمييابيم که تکنگاري نوشتهاي است به صورت مقاله، رساله يا کتابي کوچک دربارهي موضوع يا جنبههايي از يک موضوع خاص که ميتواند شامل زندگينامه (بيوگرافي)، تحليل و نقد جنبههاي گوناگون يک اثر و يا تحقيق علمي بر مبناي تجربه، آزمايش و مشاهدات عيني باشد. در اين شيوه ارائه نظرات و يافتههاي پژوهشگر داراي اهميت فراواني است. اما آنچه که بايد در تکنگاري مورد توجه قرار گيرد، « خود اثر» است. بيش از هرچيز بايد متن ادبي را به دقت و ظرافت مطالعه کرد و سپس موضوعاتي را براي شرح و تحليل گزينش کرد که عامل تشخص و امتياز آن اثر شده و از بسامد بالايي برخوردار است. چه در محتوا و چه در ساخت و صورت. (ميرزابيگي،1389: 7) 1-2- ادبيات[2]:دکتر زرينکوب بيان ميکند که ادبيات مجموعه آثار مکتوبي هستند که والاترين افکار و خيالها را به صورت انواع مختلف عرضه ميکنند و تعريف آن بسيار مشکل است. در جوامع ابتدايي ادبيات زودتر از هر قشر ديگري به ميان روحانيون آمد تا ستايش خدايان را دربرگيرد. از اين رو اشعار موزون زودتر از نثر جاي خود را يافتند و تا مدتها به خصوص در يونان ادبيات تنها به آثار منظوم اطلاق ميشد. در روزگار ما ادبيات مفهوم وسيعتري يافته است و شامل انواع مختلف نظم ونثر گرديده است و شايد يکي از مشکلات تعريف صحيح آن همين باشد. اما ميتوان ادبيات را اينگونه تعريف کرد که تمام مواريث ذوقي و فکري ملل مختلف که به صورت مکتوب درميآيد و مردم در ثبت و ضبط آن کوشش ميکنند، شکل دهندهي ادبيات جهان است. ( زرينکوب،1388: 22-26) « از نظر بيشتر ناقدان و پژوهشگران،ادبيات در مقام اصطلاح فراگيري که موضوعات بسيار متفاوتي را در برميگيرد،پديدهاي در حال تحول است،درست همانطور که نقد در حال تحول است.و هر مکتب انتقادي بسته به اينکه فعاليت خود را چگونه تعريف کند،ادبيات رابر پايه تصورات خود بازميآفريند.موضوعات ادبي،موضوعاتي خاص و متمايز هستند،و به واسطه يک جوهر خاص يا دستکم به واسطهي مجموعهاي از روابط زباني،به هم پيوستهاند.در نتيجه ميتوان گفت که ادبيات تمام ويژگيهاي يک نظام نشانهاي را داراست. اصطلاح (ليترچر[3]) که از واژه ي لاتين (ليترچرا[4]) مشتق شده است،هم بر توانايي آفرينش آثار ادبي اشاره دارد و هم به طور عامتر،ناظر بر اين موضوع است که اين آثار به طور گسترده خوانده ميشوند» .(مکاريک،1390: 17) 1-2-1- ادبيات داستاني[5]:« اين اصطلاح کلاً به آن دسته از آثار روايتي منثور اطلاق ميشود که جنبهي خلاقهي آنها بر واقعيت غلبه دارد و شامل قصه، داستان کوتاه، داستان بلند، رمان و رمان کوتاه ميشود. موضوعات مورد توجه ادبيات داستاني، معمولاً تخيلي و ساخته و پرداختهي يک ذهن خلاق است و به بيان امور حقيقي يا حقايق تاريخي نميپردازد». (داد،1383: 22)
1-2-2- رمان[6]:اصطلاح «رمان» امروزه به طيف وسيعي ازآثار داستاني اطلاق ميشود که تنها ويژگي مشترک همهي آنها بلند و منثور بودنشان است. رمان با داستان کوتاه و رمانک تفاوت دارد. رمان داستاني است که داراي طول متوسط است. وسعت رمان در مقايسه با سبکهاي داستاني کوتاهتر و فشردهتر است و امکان وجود شخصيتهاي مختلف و متعدد، پيرنگ پيچيدهتر و فضاي وسيعتري را فراهم ميآورد. همچنين در آن مجال بيشتري براي بررسي شخصيت و انگيزههاي او وجود دارد. فرم رمان که از قرن هجدهم ظهور پيدا کرد، با وسعت تمام جايگزين گونههاي ادبي ديگر شد. اصطلاحي که در اکثر زبانهاي اروپايي براي داستان بلند به کار ميرود «رومن»[7] است که از اصطلاح قرون وسطايي رمانس مشتق شده است.از طرف ديگر عنوان انگليسي اين گونهي ادبي از واژه ايتاليايي «نوولا» [8] گرفته شدهاست که از نظر لغوي به معني«يک چيز کوچک وجديد» است و در ادبيات، نوعي قصهي کوتاه منثور بوده است. اخيراً اصطلاح «نوولا» به معني رمانک به کار مي رود. رمانک داستاني است با طول متوسط و در قالب نثر. (آبرامز،1384: 230) « رمان بر هر اثر منثوري گفته ميشود که گروه بيشتري از شخصيتها از طريق کردار و گفتار، در خلق آن مشارکت دارند و در مجموع غرض نويسنده آن است که تمام زندگي يا بخش عمدهاي از آن را نزديک به واقع يا چنان که در ذهن نويسنده ميگذرد، نشان بدهد. داستان کوتاه و رمان بيشتر از آنکه از نظر تاريخي واقعيت داشته باشند، آفريده ذهن و تخيل نويسندهاند. با اين حال گاهي نويسنده ميتواند از تاريخ يا حوادث واقعي زندگي الهام بگيرد و بر اساس آن داستاني بپردازد. نويسنده ميتواند لذت خواننده و آموزش به وي را هم در نظر داشته باشد، بدون اينکه از قصد اصلي داستان غافل بماند». (ياحقي، 1374: 191) از آنجا که رمان نسبت به ساير گونههاي ادبيات داستاني بلندتر است، براي نويسنده مجال بيشتري فراهم ميکند تا آنگونه که دوست دارد داستان را پيش ببرد و با تنگي وقت روبهرو نباشد. علاوه بر اين نويسنده قادر است شخصيتهاي بيشتري را وارد داستان خود کند تا داستان از سادگي بيرون آمده و مخاطب علاقهي بيشتري براي ادامه خواندن داستان پيدا کند. رمان براي نمايش گونههاي مختلف مکاتب ادبي مناسب است و نويسنده با فراغ بال ميتواند نکات مربوط به مکتب ادبي مورد علاقهاش را در روند داستان ذکر کند. مخاطبان بسياري نيز هستند که براي خواندن کتاب رمان را ترجيح ميدهند چراکه ويژگيهاي ذکر شده در سطرهاي قبلي، رمان را به زندگي واقعي نزديکتر و باورپذيري آن را بيشتر ميکند. رمانهاي «سالمرگي» و « مادرم بيبي جان» که در فصل دوم به بررسي آن پرداخته خواهد شد از اين نظر بسيار موفق بودهاند.
[1]monograph [2]literature [3]literature [4]litteratura [5]fiction [6]novel [7]roman [8]novella
|
برچسب های مهم